سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بنى امیه را مهلتى است که در آن مى‏تازند ، هر چند خود میان خود اختلاف اندازند . سپس کفتارها بر آنان دهن گشایند و مغلوبشان نمایند [ و مرود مفعل است از « ارواد » و آن مهلت و فرصت دادن است ، و این از فصیح‏ترین و غریبترین کلام است . گویى امام ( ع ) مهلتى را که آنان دارند به مسابقت جاى ، همانند فرموده است که براى رسیدن به پایان مى‏تازند و چون به نهایتش رسیدند رشته نظم آنان از هم مى‏گسلد . ] [نهج البلاغه]

شهریور 86 - بچه های کمال

هر آنچه که می خواهید:
Powerd by: Parsiblog ® team. ©2006
عشق-قسمت سوم(جمعه 86 شهریور 23 ساعت 8:43 صبح )

                                       

به نام خدا

 اعوذ باالله من الشیطان الرجیم

... و خداوند بزرگتر از آن است که توصیف شود.

شرایط داره طوری پیش میره که دیگه ننویسم! شاید درستش هم همین باشه و از اول هم نباید

 می نوشتم.

نمیدانم.

 

خوب،کمی سبک شدم .

 

 اینکه از معشوق خاکی قراره شبیه سازی کنیم و ادای عاشقای  خدا رو در آریم ،شاید روش مشکوکی باشه!

همین طور پر خطر!

اما من می گم اگه عشق واقعا عشق باشه، جای نگرانی وجود نداره.!(سو ء تفاهم نشه،طول مسیر خییییلی آفت داره)

 چرا؟!

نگرانی کی به وجود میاد؟   

  وقتی بترسی از هدفی که داری دور بشی یا منحرفت کنه(این شیطان سوگند خورده ی لا مذهب)

ناراحت نشیا! ولی تا حالا مسلما بارها و بارها سر من و تو از این بلا ها آورده حتی  ردپاش رو تو این نوشته ها هم می شه دید.

 

اما رفیق من! ما قراره وارد مبحثی بشیم که اصلا در حیطه تخصصی این موجود نیست!

 

ابلیس اگه می دونست عشق چیه،        عاشق کیه،          و معشوق...

که دیگه کارش به امتناع ،سر پیچی و اظهار نظر نمی کشید.

 

پس نترس اونجا دیگه بات کاری نداره،        یعنی نمی تونه داشته باشه!

 

چی می خواد بگه وقتی هیچی درک نمی کنه؟

وقتی نمی تونه یه مطلبو بخونه، چطور می خواد توش دستکاری کنه؟

بره گم شه!...اونجا دیگه تویی و ...

 

 

این همه بد بختی  ازدستش کشیدیم، حالا  می خوام یه کم زجرش بدم!

...

 می خوام بهش فخر بفروشم...

  بهش پز بدم...

    با غرور از بالا بهش نگاه کنم و بهش بگم((انی اعلم ما لا تعلمون...)) رو برای من گفت خدام!

(هر چند عملم چیز دیگه ای می گه)

بهش بگم اگه بدونی چه حالی می ده زار زار گریه کنی!

اگه بدونی...!

اگه بدونی...!

 

ببین منو!

 باید سجده می کردی!

...

 

 

 

 

 

می خوای دوباره یه کم ادای عاشقا رو در بیاریم؟(اذیت و لذت)

 

الآن تابستونه.

هوا گرمه. آدم زیاد آب می خوره. یه کم که تشنت می شه بی قراری می کنی. کلا تحمل گرسنگی رو نداری زود ضعف می کنی.!

اِ... ماه رمضونه!

پسر!

فکر کن اذیت بشی چون معشوقت این طور دوست داره!

یعنی با این کارت اونو خوشحال و راضی کنی!(هر چند بی نیازه از عبادات من و تو)

وای! ...تشنگی هم چه حالی داره ها!

"اذیت و لذت توامان" چیزیه که فقط عاشقا می فهمنش! این جاست که شاید جنبه دینی و وجوب امر کمرنگ

می شه:

دین و دل به یک دیدن، باختیم و خرسندیم

                                                در قمار عشق ای دل کی بود پشیمانی

 

جهان زیبا:

خدای تو چند معشوق دارد؟  نمی دانی ؟... من هم.

 

اما در اینکه هر انسانی به خودی خود معشوق اوست شک داری؟؟؟

 

خوب، تو ماندی و معشوق و یک عالم معشوق برای معشوقت!

 

یرگردیم به خاک:

معشوق معشوق تا وقتیکه مانع رسیدن به خود معشوق نباشد، یا تو و او را از هم دور نکند، دوست داشتنی است. نه؟!

 

در خیابان راه می روی، انسانی را می بینی. نمی شناسی اش!

وقتی قرارست عاشق باشی بی گمان او را هم  باید دوست بداری.!

تا چهره انسانی را می بینی ته دلت به این فکر می کنی که این معشوقِ معشوق من است. پس دوست می دارمش!

(شاید دلیل آن که پیامبر (ص) نسبت به هدایت مردم حریص بود...)

 

خوب، افتادیم تو سر پایینی،خیلی از مسائل داره به دنبال این مطلب میاد

 

چطوربه  خودجرات آن را خواهی داد که معشوق معشوقت را (حتی دردل) خوار و خفیف کنی؟

یا با تکبر و فخر به او بنگری! یا خود را برتر از آن بدانی در حالی که می دانی اگر اینگونه باشد از دید معشوق پنهان نخواهد ماند.

همین است که می گویند آن ها که در راه عشق دارای توفیقات بیشتری اند،هرگز به خوداجازه    تکبر یا...

را نسبت به سایرین نمی دهند.هر چند به ظاهر از درجه پایین تری نسبت به آنان برخوردار باشند:

 

 تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست

                                                راه رو گر صد هنر دارد توکل بایدش

برای همین داستان موسی و شبان را دروغ می دانم. چون موسی که خود مسلما عاشق است هرگز به خود اجازه توهین به عشق پاک شبان را نمی دهد! یا داستان دروغ است یا آن فرد موسی نبوده!

 

.فعلا...



» مسعود علیرمضانی
»» حرف شما دوستان( نظر)

عشق-قسمت دوم(یکشنبه 86 شهریور 18 ساعت 10:22 عصر )

  به نام نامی یزدان به نام نامی عشق                 سرودم این ضربان را به هم کلامی عشق

 

...و خداوند پاک و منزه است و بزرگ تر از آن که توصیف شود...

 

صادقا نه عرض کنم که اگه حسشو نداری که با آ رامش و ... بخونی ، اصلا طرفش نیا که نتیجه عکس داره!بذار وقتی واقعا دلت خواست بخون. ممنون! 

 

 بی مقدمه، اگر تاخیری بود،که حتما می بخشید، به این خاطر بود که اینگونه نوشته ها را ،هر چند ضعیف و... نمی توان بدون حس اولیه آغاز کرد،با آنکه حرف  زیادی برای گفتن داشته باشی!

 

  حروف چینی،بازی با لغات و حرافی رامی گذاریم به وقتش. فعلا می خواهیم دنبال بهانه ای برای عاشق شدن بگردیم!

نترس!لازم نیست همین الآن عاشق بشیم. می خواهیم یه کم ادای عاشقا رو در بیاریم.و مثلا الکی برای یک ماه حتی یک روز و یا حتی یک لحظه سرخودمان کلاه بگذاریم و بگوییم عاشق خدایییم(گفتم تا خیال خودم و خودت راحت بشه که اینجا کسی قصد فخر فروشی و ادعا های تهی و پرحجم را ندارد)

 

 اگر یک بار حتی برای مقطع کوتاهی عاشق شده ای،خوب با ما باش و ادامه بده ولی اگر غیر از این است و همه را پوچ و بی محتوا می دانی و حتی امید به عاشق شدن را هم نداری،(شماره تلفن یک خرگم کرده رو بت می دم،بهش زنگ بزن،بقیشو خودش واست توضیح می ده که چیکار باید بکنی!)

 ...

...

... یک لحظه به معشوقه یا معشوقت فکر کن! و دلیل یا دلایل عشقت رو چلوی چشمت بیار... ... آره فکر کن...

 

...

 

به این فکر کن که وجودی هست که تو،معشوق و دلیلی که به او عشق می ورزی را یکجا خودش خلق کرده....

 

...

 

هیس!.................چشاتو ببند...               فقط فکر کن!...

...

 

...

 

...

بسه دیگه،ولش کن اون معشوق کوفتی رو...    اه... خستتت نمی کنه؟!

 

 

می خوایم بریم سراغ  یکی که قراره عاشقش بشیم، درحالی که به مراتب از تو نسبت به تو عاشق تره!

...

 

برای حس اینم چاره داریم.

حرف گوش کن! 

...

        چشاتو ببند،اگه خواستی سرتو بذار رو میز و  آنقدر بگو "من" ،"من" ...      "من"...

.... "من"...

 تا احساس کنی تو "منی" یعنی یک موجود که اختیار داره ،می بینه،نفس می کشه،... خلاصه به این فکر کن که تو هستی ...

حالا در نظر بگیر این"من" رو کی بهت هدیه داد؟

 عاشق بوده! نه؟!

 

کاری که گفتم کردی؟؟

 

اگه پایه ای بقیه شو نخون،خواستی یه کم گریه کن،فکر کن،یه ذره وقفه بنداز...،

چند تا میوه خوشمزه بخور،بعدش درباره مزش،رنگش،...فکر کن...،خواستی یه کم گریه کن...

 

یا چند تا برنامه راز بقا نگاه کن....، فکر کن....، خواستی یه کم گریه کن...

 

یا چند تا مقاله نجوم ... فکر... خواستی گریه...

... تا بعد...

 

 

 

 

 

 

 



» مسعود علیرمضانی
»» حرف شما دوستان( نظر)

عشق-قسمت اول(جمعه 86 شهریور 9 ساعت 12:55 عصر )

                                          به نام خدا

         سعدی:

ترا عشق همچون خودی زآب و گل      رباید همی صبر و آرام دل

به بیداریش فتنه(1) بر خط  و خال       به خواب اندرش پایبند خیال

به صدقش چنان سر نهی در قدم        که بینی جهان با وجودش عدم

چو در چشم شاهد نیاید زرت             زرو خاک یکسان نماید برت   

دگر با کست بر نیاید نفس                 که با او نماند دگر جای کس

تو گویی به چشم اندرش منزل است    و گر دیده بر هم نهی در دل است

نه اندیشه از کس که رسوا شوی         نه قوت که یک دم شکیبا شوی

گرت جان بخواهد به کف بر نهی          ورت تیغ بر سر نهد سر نهی

                            -------------

چو عشقی که بنیاد آن بر هواست        چنین فتنه انگیز و فرمان رواست،

عجب داری از سالکان طریق،                که باشند در بحر معنی غریق؟؟؟

بسودای جانان ز جان مشتغل              به ذکر حبیب از جهان مشتغل

بیاد حق از خلق بگریخته                     چنان مست ساقی که می ریخته

نشاید به دارو دوا کردشان                    که کس مطلع نیست از دردشان

چو بادند پنهان و چالاک پوی                 چو سنگند خاموش و تسبیح گوی

سحر ها بگریند چندان که آب               فرو شوید از دیده شان کحل(سرمه) خواب

فرس کشته از بس که شب رانده اند      سحرگه خروشان که وا مانده اند

شب و روز در بحر سودا و سوز             ندانند از آشفتگی شب ز روز

چنان فتنه بر حسن صورت نگار         که با حسن صورت ندارند کار

ندادند صاحب دلان دل به پوست           وگر ابلهی داد، بیمغز کاوست!

میِ صرف وحدت کسی نوش کرد،         که دنیا و عقبی فراموش کرد

 



» مسعود علیرمضانی
»» حرف شما دوستان( نظر)

یرحم الله المحلقین(شنبه 86 شهریور 3 ساعت 8:0 عصر )

هواللطیف

سلام خدمت تمومی جوانان      

روزتون مبارک.         

.

.

.

و اما این عکس تقدیم به تمام کسانی که هنوز موضوع را نفهمیده اند.        

فکر کنم گویاتر از این نباشه.             

                                                    لطفا تعجب نکنید...!

.

.

.

.

البته الان موهام بلند شده؛ شما نگران نباشید.

 

 



» محمد شیخ
»» حرف شما دوستان( نظر)


لیست کل یادداشت های وبلاگ
آخر سال همه یه جوری دلشون می گیره
[عناوین آرشیوشده]


بابا شرمنده می کنید: 1  بازدید
دیروز قدم رنجه کردید: 3  بازدید
همه ی دوستان ما: 21662  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

شهریور 86 - بچه های کمال
مدیر وبلاگ : محمد شیخ[41]
نویسندگان وبلاگ :
مسعود علیرمضانی[18]
کیوان امجدیان[13]
سعید کریمی[5]

» پیوندهای روزانه «
» لینک دوستان من «



» آرشیو یادداشت ها «
» اسم و ایمیلتون را بنویسید «