هواللطیف
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت آتشی بود درین خانه که کاشانه بسوخت
تــنـم از واسـطـه دوری دلبــر بـگـداخـت جـانـم از آتـش مهـر رخ جـانـانـه بسوخـت
سلام بر همه ی بچه های کمال...!
هنوز یک روز از اتمام سفرم نگذشته؛ اما الان به شدت دل تنگم....
دل تنگ بقیع؛ دل تنگ مسجدالنبی؛ دل تنگ کعبه؛ دل تنگ ناودان طلا؛ دل تنگ حجر اسماعیل؛....
دلم گرفته...!
البته کسی که بخواهد فانی عشق بشه ؛ باید دلشو در راه معشوق بده؛ پس دیگه دلی نداره که تنگ بشه یا بگیره..!
اما من گنه کار رو چه به دل دادگی...!
نه این که نخوام؛ نه ...! می خوام فدا شم؛ نابود شم؛ اما نمی تونم. یعنی ظرفیتشو ندارم.
فقط می دونم که الان می خواستم تو مسجدالحرام باشم و به کعبه نگاه کنم.
ان شاءالله این سفر قسمت تمومی عاشقان بشه؛ قسمت تمومی کسانی که می تونن از این سفر بهره ببرند.
این نکته هم بگم که در تمام لحظات معنوی یادتون بودم.
عمره رجبیه هم به نیت تمامی ملتسمین دعا و به خصوص شما دوستان انجام دادم.
و یک سری اعمال دیگه که ان شاءالله قبول شده باشد.
یا علی
این همه مستی و شور و هیجان آخر چه؟! این همه آه و فسوس و غلیان آخر چه؟!
فاصله از غم امروز به فردا که کم است ناله و گریه و فریاد و فغان آخرچه؟!
مگر این نیست که هر ناله و غم از حال است؟ غصه بر رفتن این دور و زمان آخر چه؟!
سوزش و سازش و سرمستی و هم خیره سری چون به آخر برسد این و همآن آخرچه؟!
غرق خوابیم همه،خواب بدی می بینیم خواب بد دیدن اگر هست،چنان آخر چه؟!
چه ستم داشت تورا راه به این همواری؟ گردش و پیچش و چرخ و دوران آخرچه؟!
خود مگرکم به خطا می روی ای دوست به هوش! خنده بر ضعف و خطای دگران آخرچه؟!
نیست انگار تورا یار شفیقی یارا دشمنی با همه ی خلق جهان آخرچه؟!
پر بلا تر ز تو و زخم زبان چیزی نیست گرز دشمن شکن و ببر بیان آخر چه؟!
حرمت پیر ندانند جوانان دنی چون به خفت برسد پیر،جوان آخرچه؟!
ذهن سرگشته من با خود من بازی کرد بازی بی ثمر و سود و زیان آخرچه؟!
مرد مردی و خدایش بنماید رحمت! همه مردیم به واقع،ضربان آخر چه؟!
به نام خدا
شنبه 6 مرداد روز تولد سعید کریمی هست
به همین مناسبت می خوام در مورد سعید ورفتارهاش یه کمی صحبت کنم ( البته در اینکه اکثر شما سعید رو از من بهتر می شناسید شکی نیست اما . . . . )
مطالب جالب
- اصولاً وقتی که با سعید کار داری یا تو خونه نیست و اگر هم توی خونه باشه خواب تشریفت داره ( بیشترین کاری هم که در روز می کنه خوابیدن ) ؛
- سعید اصلا رابطه ی خوبی با موبایل و تکنولوژی نداشته و دفترچه تلفن جیبی رو به موبایل ترجیح می داد ( البته بالاخره چند روز پیش این مشکل تا حدودی حل شد و ....) ؛
- اصولاً تلفن زدن رو یاد نگرفته و سعی در یادگیری هم نداره ؛
- تقریباً 50 درصد قرار هایی که با دیگران می زاره فراموش می کنه و سر قرا نمی ره (البته بعضی وقت ها هم خواب موندش باعث می شه که سر قرار حاضر نشه !!!!! ) ؛
- تعداد شماره تلفن هایی رو که تا حالا حفظ کرده از تعداد انگشت های یک دست کمتر هست ؛
- بر خلاف جثه کوچیکش مصرف غذاش بسیار بالاست و اشتهای زیادی داره .
صفات نسبتاً خوب
- روی دوستاش خیلی تعصب داره ؛
- به شدت عاشاق فوتبال بازی کردنه ( فوتبال بازی کردن رو به همه چیز ترجیح می ده حتی خواب!!!!!!) ؛
- همیشه آماده کمک کردن به همه آدم های دور و ورشه(توی هر موضوعی) ؛
- از غرور و لجبازی بدش می یاد ؛
- خر خونه ؛
- همیشه و در همه مواقع ضوابط رو به روابط ترجیح می ده ؛
- روابط اجتماعی و روابط عمومی بالایی داره ؛
- عاشق یادگیری چیزهای جدیده ؛
- آدم سیاسی هست ؛
- تا حدود زیادی احساسی ؛
- با تمام وجود عاشق خداست ؛
- فداکار و وفادار و با معرفته ؛
- برقراری عدالت در رفتار با تمام رفیق هاش و ....
و این که سعید در سخت ترین شرایط هم کمک به رفیق هاش از یادش نمی ره (مثلاً وقتی فقط یکی دو ماه مونده تا کنکور مونده بود و در اون شرایطی که یک دقیقه هم کلی اهمیت داشت برای من کلی وقت گذاشت و کاری کرد تا مشکل من حل بشه و من رو تا آخر عمر مدیون خودش کرد.)
و این مطلب رو با اطمینان کامل می گم که خدا ، من و هر کسی که با سعید دوست هستش رو خیلی دوست داشته که یه همچین فردی رو با ما آشنا کرده و توفیق دوستی با اون رو به ما داده ( بدون اغراق می گم )
خلاصه دختر خوبی و با همه ی این اوصاف اگر مورد مناسب و در حد و اندازه خودش پیدا بشه با مهریه مناسب شوهرش هم می دیم.(هم اکنون نیازمند کمک های شما هستیم تا نگذاریم که سعید ترشیده شود.)
در آخر از طرف خودم و همه ی اون هایی که سعید رو می شناسند تولدشو بهش تبریک می گم و آرزوی موفقیّت روز افزون براش دارم .
تولد ، تولد ، تولدت مبارک . . . .
هواللطیف
یادش بخیر...!
روز پایانی مدرسه؛ 24 اسفند ماه 1385.
از قیافه بچه ها به نظرتون چی معلومه؟
فکر کنم معلوم باشه که همه حسرت روزهای با هم بودن را می خورند.
و اینک به پایان نزدیک می شدند.
و ....
خداحافظ رفیق...