جناب ستاره مشرقي و همه ي دوستان ؛

من معتقدم كه براي درك مسائل سنگين و وسيع بايد اونها رو ريز كرد و از مثال هاي روزمره كه دركشون براي همه راحته و هر روز با هاشون سركار داريم استفاده كرد تا خوب مطلبي رو كه مي خواي بگي براي همه جا بيوفته پس بنده از متن ساده و رواني كه در پايين نوشتم حمايت مي كنم و البته اذعان مي كنم عقل محدود ما كه مخلوق خداييم توان درك خدا كه نامحدود هستش رو قطعا نداره ولي بازم مي گم اين دليلي نمي شه كه ما كلا از بيان مسائل مربوط به پرودگارمون ،خالقمون و خدامون پرهيز كنيم يا اين جور مطالب رو در پشت يك سري كلمات ادبي قلمبه سلمبه پنهان كنيم و البته در بيان اين مطالب بايد مواظب باشيم از يه حريمي كه موجب بي احترامي مي شه پا فرا تر نزاريم و من در پخته بودن حرف هام در عينه راحتي شكي ندارم ببخشيد

اقا مسعود من مثالي كه شما زديد رو قبول ندارم چون شك ندارم همچنين چيزي ( عشق خدا ) وجود داره و اگر تعداد افرادي از قبيل من نمي تونند اون رو درك كنند دليلي در نبودنش نيست و صد البته افرادي هستند كه عاشق خداشونند و فقط با اون معامله مي كنند پس هست ما نمي بينيمش و نديدن ما دليلي بر صحبت نكردن دربارش نداره و شايد اگر ما هم تلاش كنيم ...

ببخشيد

ممنون